خبرنگار «سیانان» تازگی به محله تجریش در شمال شهر تهران رفته و از مردم پرسیده است: ترامپ یا هریس؟ تعدادی از مردم ترامپ را در این معادله نام برده و انتخاب او را به نفع کشور دانستهاند.
ترامپ کسی است که با پاره کردن برجام، بدترین تحریمها را علیه ایران وضع کرد و ضربه تحریم در سالهای گذشته چنان سنگین بود که طبقات زیادی از جامعه ایرانی را درگیر کرد. طبقه متوسط ایرانی اما بیخبر از آنکه سیل تحریمها، سفره خودش را کوچکتر و طبقهاش را نحیف کرده است، فکر میکند آمدن مجدد ترامپ به نفع جهان و ایران است. نتایج یک پژوهش نشان میدهد اگر تحریمهای اقتصادی بینالمللی که در سال ۲۰۱۲ میلادی بر ایران تحمیل شد، وجود نداشت، طبقه متوسط ایران سالانه ۱۱ درصد رشد میکرد. در سال ۲۰۱۹ میلادی میزان کوچکتر شدن طبقه متوسط در ایران به بیش از ۲۰ درصد رسید. نتایج پژوهشهای مختلف نشان میدهد تحریم، افراد بیشتری را از طبقه متوسط به دهکهای درآمدی پایینتر سوق داد.
این شرایط در طبقه مرفه و برخوردار ایران به مراتب وخیمتر است. طبقهی بالاشهرنشین که نه تنها طعم تحریمها را نچشیده بلکه به نوعی برنده وضعیت تحریمی نیز بوده و از تورم افسارگسیخته حاصل از تحریمها که مالیات فقیران است، نفع اقتصادی برده است. با این اوصاف طبیعی است که پاسخ مرفهان به پرسش «ترامپ یا هریس؟» بدون تعلل، آری به اولی باشد.
اما چرا بخشی از طبقه متوسط و تعداد قابل توجهی از طبقه برخوردار همچنان بر این باور هستند که انتخاب ترامپ به عنوان رییس جمهور آمریکا به نفع ایران و ایرانیان است؟ شاید بخشی از پاسخ در آن باشد که عدهای از مردم تاثیر تحریمها را به صورت مستقیم در کیفیت زندگی خود احساس نکردهاند، اما واقعیت آن است که تحریم توانست کمر اقتصاد ایران را چنان خم کند که کیفیت زندگی بخش بزرگی از مردم کاهش یابد. بخش دیگر از پاسخ به این سوال را باید در چگونگی عملکرد ساختارها و نهادهای اجتماعی پیدا کنیم.
پیگیری خبرنگار فراز نشان میدهد برای اکثر مردم تفاوتی ندارد که کامالا هریس رییس جمهور شود یا دونالد ترامپ. آنها بر این باورند هیچکدام از نامزدهای انتخابات آمریکا قرار نیست در زندگی مردم ایران تغییری ایجاد کنند و به همین دلیل نتایج این انتخابات اهمیتی ندارد. عدهای هریس را انتخاب میکنند، چون ریاست جمهوری ترامپ در دوران قبل را مسبب مشکلات اقتصادی جامعه میدانند. برخی، اما همچنان باور دارند که ترامپ اگر رییس جمهور شود با قاطعیت خود میتواند وضعیت ایران را به نفع مردم کشور تغییر دهد.
ما حتی به سراغ چت جیپیتی به عنوان یک هوش مصنوعی رفتیم و از او سوال کردیم «آمدن ترامپ به نفع مردم ایران است؟» پاسخش چنین بود:
«بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در انتخابات آمریکا و تأثیر آن بر مردم ایران مسئلهای پیچیده است که از زوایای مختلف قابل بررسی است. سیاستهای او در دوره قبلی ریاستجمهوریاش تأثیرات عمدهای بر ایران داشت و در صورت بازگشت به قدرت، ممکن است شرایط جدیدی برای مردم ایران ایجاد شود.
ترامپ در دوره قبلی با خروج از توافق هستهای (برجام) و اعمال تحریمهای سختگیرانه علیه ایران، تأثیر بزرگی بر اقتصاد ایران گذاشت. این تحریمها منجر به افزایش نرخ ارز، تورم بالا و کاهش سطح معیشت مردم شد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که بازگشت ترامپ به ریاستجمهوری میتواند به معنای تداوم یا حتی تشدید این فشارها باشد. برای مردم ایران، این وضعیت میتواند مشکلات اقتصادی بیشتری به همراه داشته باشد و شرایط زندگی را سختتر کند. از سوی دیگر، برخی از منتقدین سیاستهای ترامپ در ایران معتقدند که سیاستهای او منجر به تقویت جناحهای تندرو در ایران شده است که مایل به مذاکره نیستند.
ترامپ استراتژی «فشار حداکثری» را در برابر ایران دنبال کرد تا حکومت ایران را مجبور به مذاکره و تغییر رفتار کند. با این حال، این استراتژی به یک توافق جدید منجر نشد. برخی ناظران میگویند که ترامپ در صورت بازگشت به قدرت ممکن است سعی کند توافق جدیدی را دنبال کند، اما با شرایط سختگیرانهتر از برجام. برای مردم ایران، اگرچه احتمالاً بهبود اقتصادی مستقیم از مذاکرات جدید ممکن است، اما تضمینی نیست که این مذاکرات به نتیجهای برسد که به نفع شهروندان باشد.
ترامپ در دوره قبلی ریاستجمهوریاش بهطور علنی از برخی از گروههای مخالف در ایران حمایت کرد و تلاش کرد سیاستهای خود را بهعنوان حمایت از حقوق بشر در ایران معرفی کند. با این حال، برخی معتقدند که اقدامات او بیشتر به تضعیف طبقه متوسط و سختتر شدن شرایط برای مردم عادی منجر شد.
در مجموع، بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که بازگشت ترامپ میتواند به معنای ادامه سیاستهای سختگیرانهتر در قبال ایران باشد که ممکن است به بهبود شرایط مردم منجر نشود. با این حال، این مسئله بستگی زیادی به نحوه برخورد دولت ایران و شرایط سیاسی داخلی و بینالمللی در زمان بازگشت احتمالی ترامپ به قدرت دارد.»
مهدی حسینزاده فرمی جامعهشناس و سرپرست گروه مطالعات اجتماعی پژوهشگاه مطالعات اجتماعی، فرهنگی و تمدنی به فراز میگوید: «بخشی از مردمی که انتخاب ترامپ را به نفع کشور میدانند، کسانی هستند که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر رای ندادند و لزوما به دلیل وضعیت معیشتی خوب آنها نیست که درگیر چنین نگاهی شدهاند. به نظر من بیاعتمادی فزاینده بین مردم و حاکمیت است که موجب شکلگیری چنین انتخاب و نگاهی شده است. این بیاعتمادی در حدی است که تنها میخواهند شرایط کنونی تغییر کند و به غلط فکر میکنند که اگر ترامپ بیاید شرایط تغییر میکند؛ بنابراین ریشه این نگاه، بیاعتمادی فزاینده است که در چند دهه اخیر افزایش یافته و این سرمایه اجتماعی بین شخصی و بین نهادی رکود پیدا کرده است. تصور برخی این است که سیستم موجود در خدمت آنها نیست و یک نیروی خارجی میتواند تغییر ایجاد کند.»
او ادامه میدهد: «نمیتوانیم به صراحت افراد تجریشنشین را در دسته طبقه متوسط قرار دهیم، زیرا گردش اطلاعات گسترده در فضای مجازی طبقات اجتماعی را تغییر داده است. همچنان بین تعدادی از افراد در سبک زندگی و معیشت تفاوت وجود دارد، اما از نظر ذهنی فضای مجازی تعادل قبل را به هم ریخته است. میزان اطلاعات به دست آمده از فضای مجازی در طبقه متوسط، بالا و پایین جامعه تقریبا یکسان است. بسیاری از مردم با درآمد حداقلی حاضر به پرداخت هزینه حضور در فضای مجازی هستند. اما بخش ناب طبقه متوسط یعنی کسانی که پایی در دانشگاه و فضاهای فرهنگی و هنری دارند، بر اساس آگاهی و دانایی خود، یورش هر نوع کشور متخاصم به ایران را نادرست میدانند. برای آنها فرقی نمیکند کدام نیروی خارجی باشد؛ افغانستان، عربستان، آمریکا یا اسراییل. از نظر آنها هیچ نیروی خارجی نباید به ایران یورش ببرد.»
این جامعهشناس در ادامه میگوید: «تخریب مولفههایی مانند اعتماد اجتماعی، پس لرزههای زیادی برای جامعه دارد و در مسائل مختلف تاثیر خود را نشان میدهد...در سالهای اخیر مسائل مختلفی به وجود آمد و مردم همواره منتظر اتفاق جدیدی هستند و به همین دلیل نیز به شایعات نیز به صورت گسترده دامن زده میشود. بیاعتمادی موجود، شاه کلید همه انحرافات ذهنی است که رابطه ملت و دولت و جامعه را مخدوش کرده است.»
«دوران ضحاک هزار سال بود. رفتهرفته خردمندی و راستی نهان گشت و خرافات و گزند آشکارا» اگرچه بسیاری از جامعهشناسان بیاعتمادی بین مردم و حاکمیت را دلیل استقبال برخی از ریاست جمهوری ترامپ میدانند، اما تاریخ نشان دادهاست که هیچ نیروی خارجی نتوانسته است، شرایط را به نفع مردم ایران تغییر دهد. در روایات شاهنامه، ضحاک یک حاکم خارجی است که برخلاف پادشاهان ایرانی، به زبان و آداب و رسوم بیگانه تعلق دارد. رفتار ظالمانه و حکومت استبدادی او که به نابودی فرهنگ، اخلاق، و آزادی مردم ایران منجر میشود، به نمادی از نیروهای اشغالگر تبدیل میشود که تلاش میکنند فرهنگ و سنتهای یک ملت را تخریب کنند. ضحاک در کنار آن که نماد فساد و ظلم است، نماینده تهدید خارجی نیز است که از قدرت خود برای تضعیف و آسیب رساندن به سرزمین ایران بهره میبرد. در این زمینه، قیام کاوه آهنگر و سرنگونی ضحاک میتواند نماد اتحاد مردم ایران برای مبارزه با بیگانگان و بازپسگیری سرزمین و هویتشان باشد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟